ლ عــ.ـشــ_ـق بــ-ـ_ـی پــ.ــایــ-ـ_ـان ლ


من خوبـــــــم..!

Naghmehsara (532)

من خوبـــــــم..!

عاشق نیستم..

فقط گاهـــی به یادش که می افتم،

دلم تنگــــ میشود…

این که عــــشق نیست…

هســــــــت…؟


tag:
برچسب:,اذر


tag:
برچسب:,اذر

かわいい のデコメ絵文字باید رفت%2A%E3%82%B0%E3%83%BC%E3%83%9F%E3%83%B3% ☆ハート★ のデコメ絵文字 گاه از قلبİmage کسی豆電球 のデコメ絵文字 %E3%81%8A%E3%82%82%E3%81%97%E3%82%8D%E3%گاه جفت پا تو صورت کسی%E3%81%8A%E3%82%82%E3%81%97%E3%82%8D%E3% hoppisar2.gif

Chu%21%21_m.gifمیگمـــاChu%21%21_m.gif

%E3%81%8B%E3%82%8F%E3%81%83%E3%81%84___%شـامپویــ %E3%81%82%E3%81%84%E3%81%86%E3%81%88%E3%نرمــ کـنندۀ اـعصابــ%E3%81%82%E3%81%84%E3%81%86%E3%81%88%E3% نداریمــ %E2%98%86%E3%81%8D%E3%82%83%E3%82%8F%E2%

آخهـ بـا وجـود بعـضـیا لازمـ میشهـ まるまる のデコメ絵文字


tag:
برچسب:,اذر

ﻭﻗﺘﯽ ﻣـــــــﺎﻝِ ﻣﻦ ﺷﺪﯼ ...

 

ﺗﯿکـــــ ﺯﺩﻥ

 

ﺑﮕﻮ ﺑﺨﻨﺪ;

 

ﺩﻭﺳتـــــ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ

 

ﺩﻭﺳتـــــ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ

 

ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﯿـــــﻢ

 

ﮐﻮﻓﺖ ...

 

ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ ...

 

ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﺍ ﺗﻌﻄﯿـــــــــــــــﻞ ... !!!

 

ﻓﻘﻂـــــ ﻭ ﻓﻘﻂـــــ ﻣـــــﻦ . . .

 

ﻓﻘﻂـــــ ﻣﺎﻝ ﺧــــــﻮﺩﻡ !

 

ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎتـــــ . . .

 

ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎتـــــ . . .

 

ﺷﯿﻄﻨﺘﺎتـــــ . . .

 

ﻏﺼﻪ ﻫﺎتـــــ . . .

 

ﺍﺧﻤﺎتـــــ . . .

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺕ ﻓﻘﻂ ﻣـــــﺎﻝِ ﻣﻦ !!

تو ﻓﮏ ﮐﻦ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫــــــــــﻢ...


tag:
برچسب:,اذر

سلامتی پسری ک کناردوست دخترش درازکشیده بود


ودختره ازش پرسیدمنودوست داری؟


گفت اگه دوست نداشتم الان بایدناله میکردی ن سوال....

سلامتی همه پسرای بامعرفت و با غیرت


tag:
برچسب:,اذر

 

مورد داشتیم به طرف گفتن از آرزوهات بگو؟

 

 

 

شروع کرده از ما حرف زدن!

 

بعلههههههه!!

 


tag:
برچسب:,اذر

شایعات اخیر هالیوودی-ایرانی:

جنیفر لوپز ایرانی بوده اسم باباش هم جعفر لپه پز بود!


tag:
برچسب:,اذر

گاهی پای کسی میمانی ....

که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش ....... 

فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای.... 
پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ... 

که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی .... 

لایک....


tag:
برچسب:,اذر

 

 

 

ﺍﯾــﻨـــﻘـــﺪﺭ ” ﺗـــﻌـــﻮﯾـــﺾ ” ﻧــﮑــﻦ …


ﺑـــﻪ ﺧــــﺪﺍ ﮔـــﺎﻫـــﯽ ﻣــﯿــﺘــﻮﺍﻥ ﺭﺍﺑــﻄــﻪ ﻫــﺎ ﺭﺍ ” ﺗــﻌــﻤــﯿــﺮ ” ﮐـــﺮﺩ


ﺣـــﺘــﯽ ﺑـــﺎ ﯾـــﮏ ﻟـــﺒــﺨـــﻨـــﺩ ﻋــﺎﺷــﻘــﺎﻧــﻪ...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

من مَردم...

 

دلم از سنگ نیست...

 

میفهمم غم را، درد را، اشک را...

 

گاهی دلم را میشکنند...

 

و میگویند مرد باش...

 

تحمل کن...

 

ولی خدایا دلِ شکسته که تحملی ندارد...

 

گاهی باید با اشک تاوان داد...

 

و مرد از تاوان دادنش است که مرد است...

 

گاهی باید مرد باشی تا بتوانی اشک بریزی...

 

گاهی فقط مردانه گریه کردن آرامم میکند...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

رفتنت...

 

نبودنت...

 

نامردیت...

 

هیچ کدوم نه اذیتم کرد،

 

نه واسم سوال شد...

 

فقط یه بغض داره خفم میکنه...

 

چه جوری نگاهت کرد که منو تنها گذاشتی...؟؟؟

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

دیروز با یه دسته گل اومده بود به دیدنم...

 

با یه نگاه مهربون...

 

همون نگاهی که سالها آرزوشو داشتمو از من دریغ میکرد...

 

بهم گفت که دلش خیلی برام تنگ شده...

 

اما من فقط نگاهش کردم...

 

وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود...!

 


tag:
برچسب:,اذر

 

     

 

  تا حالا به این فکر کردی،

 

با اینکه سگ به وفاداری معروفه،

 

اما چرا میگن مثل سگ پشیمون میشی؟؟؟

 

چون ته وفاداری پشیمونیه

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

 

همـیشــہ دقیقآ وقــتی پـُر از حـرفﮮ

 

وقــتی بغــضـ میڪـــُכּ ــی

 

وقتــﮮ בآغوכּ ــی

 

وقــتی בلــِتـ شڪستــہ

 

دقیقـا همیـכּ وقــتآ

 

انقـدر حـرفـ دآری ڪہ فقــط میتوכּ ـی بگـﮮ:

 

"بیخـیآلــ"...

 

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

 

تــَــنــهــآ چيــز ِ بـــآ كــِــيــفــيــَــتـــ تـــوے زنـــدِگيــمــ ، دَردِه !!

 


كــﮧ هــَـر چــِـقــَــدر مـــے كــِــشــَــمــ ،

 

 

پــــآره نــِــمــيــشـــﮧ...

 

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

جــــسـارت میخواهد نزدیک شدن به افـکــار دختری که

 

روزهــــا ،

 

مــــــــــــــــــــردانه با زندگی میجــــنگد اما ...

 

شبهــــــا ،

 

بالشــش از هــــق هــق های دخـــترانه خیـــس است...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

خدایا...

 

به خودت قسم گاهی سکوتت جایز نیست

 

گاهی باید بگویی...

 

بگویی حرف دلی را که هیچکس نمیفهمد جز خودت

 

تو تنها شاهد برای اثبات حرف های دلم هستی

 

پس بگو تا باورشان شود که صادقانه دوستش دارم...

 

بگو تا ساده از دستش ندهم...

 

خدایا...

 

این سکوتت عذابم میدهد...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

یه وقتایی باید بری...

 

اونم با پای خودت...

 

باید جاتو تو زدنگی بعضیا خالی کنی...

 

درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چی میشه!

 

ولی بدون یه روزی...

 

یه جایی...

 

بدجوری یادت میفتن..

 

که دیگه دیر شده!

 

خیلییییییییی دیر...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

مشتَرک مورِدِ نَظرِ من !!



خَستـه اَم اَز طَعنـه های آن صِدای تِکراری !


 
باور کـن اَگَر خُودَت بگویی کِـه “خاموشـی” …؛


 
آرام تَر با خودم کِنار مـی آیَم...

 

شکوفه


tag:
برچسب:,اذر

 

 

 

به جايى رسيدم كه ديگه خيلى چيزا واسم مهم نيست

 

جايى كه ديگه وقتى يكى دلمو ميشكنه مثل آب خوردن ميذارمش كنار

 

جايى كه با ديدن بى معرفتيا فقط ميگم به درک

 

ديگه نه از اومدن كسى ذوق زده ميشم

 

نه از رفتن كسى ناراحت كه بخوام نازشو بخرم

 

من بى احساس نبودم...

 


tag:
برچسب:,اذر

 

 

 

 

از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش !

 

پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی!



غــافـل از این کــه  آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

 

 


tag:
برچسب:,اذر

هرکی عاشق میشه میگه میمیرم برات، چرا یکی نمیگه می مونم برات؟


tag:
برچسب:,اذر

دستت درد نکنهاخم

 

 

 

مطالبمو میخونی وقتی کار به نظر دادن کشید میگی برو بابا کی حال نظر دادن داره

 

 

 

درسته 4 تا کلمه  تایپ میکنی ولی کار سختی نیست هااااااااااااااااااااااااااااا

 

 

 

ولی اگه بزاری مردی اگه نزاری نامردی

 

 

باشه باشه به جون هر کی که دوست دارم نظر میزارم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

کجا میری کلک مگه نگفتی به جون هر کی که دوس داری نظر میزارم هاااااااااااااااان.

 

 

منتظرم بزار.

 

 

خیلی ممنون که تا خوندی رفتی نظر گزاشتی.خیلی مردی


tag:
برچسب:,اذر

یک روز میرسد یک ملافه ی سفید پایان میدهد . به من ... به شیطنت هایم....

به بازیگوشی هایم ... به خنده های بلندم...روزی که همه بادیدن عکسم بغض

 میکنند و میگویند.:دیوونه دلمون برای مسخره بازی هات تنگ شده ...

 


tag:
برچسب:,اذر
 

هيس دختر ها فرياد نميزنند!

هيس دختر ها بلند نميخندند!

هيس دختر ها حقى ندارند!

دختر ها بايد ارام زندگى كنند!

دختر ها بايد درد را تحمل كنند!

دختر ها بايد بسوزند و بسازند!

دختر ها بايد ظلم و حرف زور را قبول كنند!

"فقط به جرم دختر بودنشان"!!

دختر ها بايد تحمل كنند و اعتراض نكنند.

دختر ها حق اين را ندارند كه عكسشون تو اعلاميه ترهيم خودشون چاپ بشه!

هيس دختر ها بايد ارام بميرند!

و اين داستان ادامه خواهد داشت...

حق حضانت براى تو ..

درد زايمان براى من...

نام خوانوادگى براى تو...

زحمت خانه براى من ..

چهار عقد براى تو..

حيرت عشق براى من..

هزار صيغه براى تو..

حكم سنگسار براى من..

هوس براى تو..

عفاف براى من..

اين بود ازادى و برابرى حقوقزن و مرد ........

دختر ها حق اعتراض ندارند..

هيييييييسسسسس


tag:
برچسب:,اذر

آرزو هات را یه جا بنویس

و یکی یکی از خدا بخواه
خدا یادش نمیره
ولی تو یادت میره چیزی را که الان داری آرزوی دیروزته


 

وقتی نیستی انگار همه نیستند... نه که نیستند، هستند ولی مثه تو نیستند...


 

من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم
فقط دارم اروم اروم زمینو ترک میکنم
واسه وقت کشی.... :((((


ﺯﻣﺎﻧﻲ ﮐﻮﻩ ﺑﻮﺩﻡ!
ﺣﺎﻻ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﺩﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﻣﻲ ﺭﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ


بهترین یاد مرا قاب کن وپشت نگاهت بگذار
تاکه تنهاییت از دیدن من جا بخورد
وبفهمد که دل من باتوست
درهمین یک قدمی.................


وقتی یه آدم میگه
هیچکس منو دوست نداره،
منظورش از هیچکس
یک نفر بیشتر نیست...
همون یه نفری که واسه اونه همه کسه....


اگه خوبم، اگه اینجام یه نفر هست توی دنیام که مثل کوه پشتم موند همیشه/
یه نفر که یه پدیدست، اتفاقی ناب و ویژست، زندگیمو خالی کرده از کلیشه/


هی غریبه...! رو کسی دست گذاشتی که همه ی دنیامه!! آآنقدر راحت بهش نگو :عزیزم.


رفیق...
پیراهنم را بالا بزن:
کمرم را دیدی؟
نترس چیزی نیست....
اینها فقط جای خنجرند!
من نفهمیدم در رفاقت چه شد...
"تو مواظب باش که رفیقت به عشقت نگوید خانومم"


کاشکی الان تو توی بغلم بودی...
یا حداقل من بغلت بودم...


فرقی نمیکند!
بگویم وبدانی...!
یا
نگویم و ندانی...!
فاصله دورت نمیکند...!!!
در خوب ترین جای جهان جا داری...!
جایی که دست هیچ کسی به تو نمیرسد:
دلم...


شاید تو سکوت میان کلامم باشی! دیده نمیشوی اما من تو را احساس می کنم! شاید تو هیاهوی قلبم باشی شنیده نمیشوی اما من تو را نفس می کشم!.


آب و هواى دلم آنقدر بارانیست؛ که رخت های دلتنگی ام را؛ مجالی برای خشک شدن نیست؛ اینگونه است که دلم برایت همیشه دلتنگ است...


tag:
برچسب:,اذر
بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي
و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...
تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا
نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد

tag:
برچسب:,اذر

خدایا:

کودکان گل فروش را می بینی؟

مردان خانه به دوش....

دخترکان تن فروش....

مادران سیاه پوش....

واعظان دین فروش....

پسران کلیه فروش....

زبان های عشق فروش....

انسان های آدم فروش....

همه را می بینی؟

میخواهم یک تکه آسمان کنلگی بخرم

زمینت دیگر بوی زندگی نمی دهد...!


tag:
برچسب:,اذر

 

شاید برای تو 

 

 

 

فراوان باشند کسانی که 

 

 

 

اندازه من دوستت دارند

 

 

 

اما برای من ...

 

 

 

کم که هیچ !

 

 

 

وجود ندارد کسی که اندازه ی "تو "

 

 

 

دوستش داشته باشم .


tag:
برچسب:,اذر

میخواهمــــــ برایت تنهایـــ ــ ـی را معنی کنمــــــ :

 

 

در ساحل کنار جاده نشسته ای ...

 

 

هوای سرد،

 

 

صدای باد،

 

 

انتــــــظار انتــــــظار انتــــــظار … … …"

 

 

دستت می سوزد با سیگار !

 

 

به خودت می آیی،

 

 

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،

 

 

نه" دستی" که شانه هایت را بگیرد،

 

 

نه" صدایی "

 

 

که قشنگ تر از باد باشد ...

 

 

"تنهایـــ ــ ـی "یعنی این


tag:
برچسب:,اذر

دیــده ای شــیشــه هـای اتــومبــیل را ..

وقـــتــی ضربـــه ای مـــی خــورنـد و مـــی شــکنـنـد ! ؟

دیــده ای شـیشــه خــرد مــی شــود

ولــی از هــم نمــی پاشــد ! ؟

ایـــن روزهـــا همـــان شــیشــه ام ؛

خــرد و تــکـه تــکــه. . .

از هــم نـمـــی پــاشـم ،

ولـــی

 

شــکـستـــه ام . . .

 


tag:
برچسب:,اذر


روزیــــــــــــــ

 

" روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد "


می‌ نوشتم


" روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم


که هنوز دوستم داشته باشی‌ "



می‌ نوشتم


در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام


جز ایمانِ به بازگشتِ تو



 امروز می‌‌نویسم


یقینا آمده است


ولی‌ روزی که من از هراسِ دیوار ها


خانه را که نه


خودم را ترک کرده بودم .

 

 

 

 

 


tag:
برچسب:,اذر
 
 

ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ..……………ﺁﯼ ﻻﻭ ﯾﻮ!……………………!I love you

 

ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎﯾﯽ …………………ﺗﯽ ﺁﻣﻮ!..……………………!Ti amo

 

ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎﯾﯽ .……………ﺗﻪ ﮐﻮﯾﺮﻭ !………………………!Te quiro

 

ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ .…………ﺍﯾﺶ ﻟﯿﺒﻪ ﺩﯾﺶ!………………!Ich liebe dich

 

ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ..……………………ﺗﻪ ﺩﻭﻩ!….……………………!Te dua

 

ﺗﺮﮐﯽ .…………… ﺳﻨﯽ ﺳﻮﯾﻮﺭﻭﻡ! ..…………… !Seni seviyurom

 

ﭘﺮﺗﻐﺎﻟﯽ .………………… ﺍﻭ ﺗﻪ ﺁﻣﻮ! .………………… !Eu te amo

 

ﭼﯿﻨﯽ .………………… ﻭﻭ ﺁﯼ ﻧﯽ! ……………………… !Wo ai ni

 

ﭼﮑﯽ ………………… ﻣﯿﻠﻮﺟﯽ ﺗﻪ! .…………………… !Miluji te

 

ﺭﻭﺳﯽ ……………… ﯾﺎ ﺗﺒﯿﺎ ﻟﯿﻮﺑﻠﯿﻮ! ……………… !Ya tebya liub liu

 

ﮊﺍﭘﻨﯽ …………………… ﺁﯾﺸﯿﺘﺮﯾﻮ ! ……………………… Aishiteru

 

ﺳﻮﯾﺪﯼ ………… ﯾﺎﮒ ﺍﻟﺴﮑﺎﺭ ﺩﯼ! .……………… !Jag älskar dig

 

ﺻﺮﺑﺴﺘﺎﻧﯽ .……………… ﻭﻟﯿﻢ ﺗﻪ! …………………… !Volim te

 

ﻋﺮﺑﯽ ..………………… ﺍﻧﺎ ﺑﺤﯿﺒﮏ! .……………… !Ana Behibbek

 

ﻓﺎﺭﺳﯽ .…………… ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ! ..………………… !Dooset daram

 

ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ .……………… ﮊ ﺕ ﺁﯾﻤﻪ! .….…………………… !Je t aime

 

ﻓﯿﻠﯿﭙﯿﻨﯽ ..…………… ﻣﺎﻫﺎﻝ ﮐﯿﺘﺎ! ..…………………… !Mahal kita

 

ﮐﺮﻩ ﺍﯼ ..…………… ﺳﺎﺭﺍﻧﮓ ﻫﯿﻮ! .…………………… !Sarang heyo

 

ﻟﻬﺴﺘﺎﻧﯽ ……………… ﮐﻮﻫﺎﻡ ﭼﻮ! …………………… !Koham chew

 

ﻣﺠﺎﺭﺳﺘﺎﻧﯽ ..…………… ﺳﺮﺗﻠﮏ! ..…………………… Szeretlek

 

ﻭﯾﺘﻨﺎﻣﯽ .……………… ﺁﻥ ﯾﻪ ﻭ ﺍﻡ! ..…………………… !An ye u em

 

ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ .…………………… ﺳﻐﻪ ﭘﻮ! ……………………… !Sagha paw

 

ﯾﻮﮔﺴﻼﻭﯼ .…………… ﯾﺎ ﺗﻪ ﻭﻭﻟﯿﻢ! .…………………… !Ya te volim


tag:
برچسب:,اذر

چند روزی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

 

 

 

ادامه داستان در ادامه مطلب


tag:
برچسب:,اذر

حتما حتما اینو بخونید خیلی قشنگه
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و


tag:
برچسب:,اذر

 

عشق و آرامش
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌كنند و سر هم داد می‌كشند؟

شاگردان فكرى كردند و یكى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این كه آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى كه طرف مقابل كنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت كرد؟ چرا هنگامى كه خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر كدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچكدام استاد را راضى نكرد...

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى كه دو نفر از دست یكدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یكدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این كه فاصله را جبران كنند مجبورند كه داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر كنند.

سپس استاد پرسید: هنگامى كه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها سر هم داد نمی‌زنند بلكه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌كنند.

چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیك است. فاصله قلب‌هاشان بسیار كم است.

استاد ادامه داد: هنگامى كه عشقشان به یكدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌كنند و عشقشان باز هم به یكدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا كردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یكدیگر نگاه می‌كنند!

این هنگامى است كه دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد...


tag:
برچسب:,اذر

امان از دست روزگار

 

 

 

 

 

 

 

 

 


tag:
برچسب:,اذر

طبق معمول مامانم بابامو صدا زد که بیاد دره شیشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلی کلنجار رفتن نتونست دره شیشه سس رو باز کنه
مادرم منو صدا زد و منم خیلی راحت درش رو باز کردم و به بابام گفتم : اینم کاری داشت
پدرم لبخندی زد و گفت :
یادته وقتی بچه بودی و مامانت منو صدا میزد تو زود تر از من میومدی و کلی زور میزدی تا دره شیشه سس رو باز کنی ؟؟؟!!!!!
... ... ... ... یادته نمی تونستی ...
یادته من شیشه سس رو میگرفتم و کمی درش رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه ...
اشک تو چشمام جم شد ...
نتونستم حرفی بزنم و فقط پدرم رو بغل کردم !

برچسب‌ها: جملات کوتاه زیبا, پدر و مادر


tag:
برچسب:,اذر
 
عشق یعنی اینکه وقتی یه اس ام اس ازش میاد حتی قبل اینکه بدوونی چی نوشته لبخند میاد روی لبت،

 

همینکه یه لحظه بهت فک میکرده واست اندازه یه دنیا می ارزه


tag:
برچسب:,اذر
دوستي رو از زنبور ياد نگرفتم كه وقتي از گلي

جدا ميشه ميره سراغ گل ديگه.....

بلكه دوستي رو از ماهي ياد گرفتم

كه وقتي از آب جدا ميشه مي ميره

tag:
برچسب:,اذر